انتظاری که به وصل می رساند
هر جامعهاى که براى خود تشکیلات و سازمان دارد، براى بقای تشکیلات و ادامه کار سازمانها و افراد، در تعقیب هدف، به وجود رهبرى نیاز دارد که مداخله او در ریاست امت و گردش تشکیلات و سازمانها لازم وضرورى است؛ به نحوى که در دل اجتماع باشد و هر گاه این رهبر به عللى زندانى، تبعید و یا بیمار باشد در آن صورت هم وجود او براى مدیریت و رهبرى افراد کافى خواهد بود؛ زیرا باز مردم به پشتوانه آن رهبر دست به دست هم داده و با اتحاد و انسجام ناشى از احساس وجود رهبر و در نتیجه تبعیت از دستورات او، به سمت اهداف مورد نظر، حرکتشان را ادامه مىدهند.
شیعیان طبق عقیدهاى که به وجود امام زنده دارند، هر چند او را در میان خود نمىبینند، اما خود را تنها نمىدانند و همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را که قافلههاى دل همراه اوست، مىکشند. اثر روانى این طرز فکر که زنده نگهداشتن امید در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازى و آمادگى براى آن انقلاب بزرگ است، کاملاً قابل درک میباشد.
معنى غیبت امام این نیست که او به شکل یک روح نامرئى و یا اشعهاى ناپیدا در مىآید؛ بلکه او از یک زندگى طبیعى آرام برخوردار است، به طور ناشناخته در میان انسانها رفت و آمد دارد، دلهاى بسیار آماده را برمىگزیند و در اختیار مىگیرد و بیش از پیش آماده مىکند و مىسازد. افراد مستعد به تفاوت میزان استعداد و شایستگى خود، توفیق درک این سعادت را پیدا مىکنند. بعضى چند لحظه یا چند روز و برخى سالها با او در تماس نزدیک هستند.
منتظران مصلح خود باید صالح باشند
حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگیها، یکی از اثرات انتظار است. انتظار فرج باعث مىشود که فرد مسلمان آنچه در توان دارد، بهکار گیرد تا سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى، جسمى، مادى و معنوى خود را بالا ببرد تا بتواند در پیاده کردن آن اصلاحات عمیق، همه جانبه و گسترش قسط، عدل و یکتاپرستى در سراسر گیتى، سهیم باشد. کسى که خود فاسد و ناصالح است، نمىتواند در انتظار حکومتى باشد که با افراد فاسد بهشدت مبارزه مىکند.
هنگامى که فساد فراگیر مىشود و اکثریت و یا جمع کثیرى را به آلودگى مىکشاند. گاهى آنها فکر مىکنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدى براى اصلاح نیست و تلاش و کوشش براى پاک نگهداشتن خویش، بیهوده است. این ناامیدى و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوى فساد و همرنگى با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک اقلیت صالح، در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایى بدانند. تنها چیزى که مىتواند در آنها روح امید بدمد و به مقاومت وخویشتندارى دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایى است. تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش براى حفظ پاکى خویش و حتى براى اصلاح دیگران بر نخواهند داشت.(1)
بر اساس بینش الهى، منتظران واقعى علاوه بر اینکه خود را از نظر فکرى، عملى و اخلاقى اصلاح مىکنند، در برابر نابهسامانیهاى اجتماعى نیز ایستادگى مىکنند و به امر به معروف و نهى از منکر، به عنوان یک فریضه مهم الهى که تحقق سایر دستورات خدا به آن بستگى دارد، مىنگرند
خودیاریهاى اجتماعى
جامعه از انسانهاى مختلف با افکار، اهداف، آرزوها، رفتار و گفتار گوناگون و با سطوح مختلف مادى و معنوى تشکیل مىشود. هر یک از افراد اجتماع از یک سو بر جامعهاى که در آن زندگى مىکنند، به میزان شخصیت وجودى خود تأثیر مىگذارند و از سوى دیگر از جامعه تأثیر مىپذیرند. بنابراین تغییر افکار، اهداف و رفتار تک تک انسانها در حد خود بهمنزله تغییر مکانیسم و ساختار جامعه محسوب مىشود. انتظار فرج و امید به آیندهاى درخشان، تغییر اساسى در رفتار و گفتار انسان ایجاد مىکند. پس همانگونه که در سازندگى یک یک انسانها مۆثر است، در سازندگى جامعه نیز که از همان انسانها تشکیل شده، تأثیر خواهد گذاشت.
اعتقاد به ظهور مصلح کل و اینکه زمانى مىرسد که تمام نابسامانیهاى اجتماعى برطرف خواهد شد، انسان را وادار مىکند که علاوه بر اصلاح خویش، در جهت اصلاح دیگران نیز کوشش نماید؛ زیرا اصلاحات زیربنایى اجتماعى که انتظار آن را مىکشند، یک عمل فردى نیست؛ بلکه کارى است که تمام انسانهاى متعهد و متقى باید در آن شرکت کنند و تلاشهاى آنان، هماهنگ و یکپارچه باشد. در یک فعالیت بزرگ و گسترده که پهنه گیتى را در بر مىگیرد، هیچ کس نمىتواند از حال دیگران غافل باشد؛ بلکه باید بر اساس مسئولیتى که بر عهده هر انسان صالحى است، هرجا ضعفى مشاهده کرد، براى اصلاح آن بکوشد.
از این رو بر اساس بینش الهى، منتظران واقعى علاوه بر اینکه خود را از نظر فکرى، عملى و اخلاقى اصلاح مىکنند، در برابر نابهسامانیهاى اجتماعى نیز ایستادگى مىکنند و به امر به معروف و نهى از منکر، به عنوان یک فریضه مهم الهى که تحقق سایر دستورات خدا به آن بستگى دارد، مىنگرند. به نظر آنها ظهور حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) حلقهاى است از حلقههاى مبارزه حق علیه باطل که در طول تاریخ استمرار داشته و این آخرین حلقه، آن مبارزهای است که به پیروزى نهایى حق مىانجامد.(2)
زمینهسازى برای انقلاب جهانى
انتظار به معنى آیندهنگرى و ناراضى بودن از وضع موجود، و طبیعی است که چنین دگرگونىای به زمینهسازى نیاز دارد. در انقلابهاى پیامبران نیز زمینهسازى وجود داشت و آنها در صورتى انقلاب را به ثمر مىرساندند که در همه ابعاد زمینهساز عملى مىشد. از آنجا که انقلاب حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) جهانى و همه جانبه و درازمدت است و هدف نهایى انقلابهاى مقدس بشرى است، حتماً به زمینهسازى وسیعتر و عمیقتر نیاز دارد؛ چرا که بنا بر اعجاز نیست؛ بلکه همانند انقلاب پیامبران بنا بر فکر و عمل و کار و سعى مردم در همه ابعاد است.(3)
معنى غیبت امام این نیست که او به شکل یک روح نامرئى و یا اشعهاى ناپیدا در مىآید؛ بلکه او از یک زندگى طبیعى آرام برخوردار است، به طور ناشناخته در میان انسانها رفت و آمد دارد، دلهاى بسیار آماده را برمىگزیند و در اختیار مىگیرد و بیش از پیش آماده مىکند و مىسازد
تقویت روحیه پیکار و پایدارى و صبر در راه ناملایمات
اندیشه (انتظار) و اعتقاد به آن، روح مقاومت و پایدارى را در فرد و جامعه زنده نگه مىدارد. مقاومت و پایدارى (صبر)، یعنى حفظ و حراست از ارزشهاى انسانى و الهى و ایستادگى در برابر فشارها و تهدیدهاى عوامل باطل، و نیز مقاومت و ایستادگى در برابر بیداد و ستمگرى زورمداران و تلاش براى بسط عدالت و دادگرى. از آنجا که در همیشه تاریخ زورمداران و زراندوزان، فریبکاران و سیاستبازان، دست در دست هم، بر گُرده مردم تازیانه ستم فرود مىآورند و انسانها و جامعههاى انسانى را به بند کشیده، استثمار مىکنند و بر آنان تحقیر روا مىدارند، دین خدا را از صحنه زندگى اجتماعى کنار زده و پیامبران خدا را مىکشند و فریاد منادیان حق و آزادى و عدالت را خاموش مىکنند، مقاومت در برابر آنها یک وظیفه بزرگ الهى است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! صبر کنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى کنید و از خدا پروا نمایید، امید است که رستگار شوید».(4)
انتظار، روح حماسه و پیکار را در انسانهاى زنده نگه مىدارد و انسان منتظر، همواره در آمادگى نظامى و تدارک نیرو و کسب نیرومندى و سلحشورى بهسر مىبرند. جامعه منتظر نیز که خواهان استقرار حکومت واحد جهانى مبتنى بر قسط و عدل است، با شناخت مواضع صحیح حرکت و تحمل و پایدارى نسبت به دشواریهاى راه و با پیروى از خط ممتد رهبرى، به وحدت عمومى رسیده و با حضور در صحنههاى پیکار (نظرى و عملى) و همیارى و همکارى انسانهاى خداجوى عدالتخواه، آماده قیام شده و بلکه اقدام به قیامهاى زمینهساز انقلاب جهانى حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) مىکند؛ همچنانکه در حدیث آمده است: «یخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَیوَطِّئونَ لِلمَهدی سُلطانَه؛ مردمی از شرق قیام میکنند و زمینه را برای حرکت جهانی مهدی فراهم میسازند».(5)
پینوشت:
1. حبیبالله طاهری، سیمای آفتاب، ص 210.
2. جمعی از نویسندگان، نگاهی تحلیلی به زندگی حضرت مهدی(عج)، ص 25.
3. مسعود پورسیدآقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، ص 376.
4. آلعمران: 200.
5. سنن ابنماجه، ج2، ص 1368.