منتظران فرهیخته

قال رسول الله (ص): بهترین کار امت من انتظار فرج است.

منتظران فرهیخته

قال رسول الله (ص): بهترین کار امت من انتظار فرج است.

منتظران فرهیخته

این وبلاگ،ان شاء الله اطلاعات تمامی منتظران حضرت مهدی موعود(عج) را به کمک شما دوستان عزیز در مورد چگونگی انتظار فرج و استوار ماندن ایمان در دوره ما ارائه می دهد.
اللهم عجل لولیک الفرج:
الهی آمین

راه را گم کرده بودم مولایم نجاتم داد!

چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۷ ب.ظ

از اهالی سده اصفهان بود. همگان او را «ملاهاشم»(1) می خواندند. زهد و تقوا و کرامات عدیده اش زبانزد خاص و عام بود.

مدتی بود تمنای زیارت بیت الله داشت. لذا قصد عزیمت حج نموده و با قافله ای راهی شد.

تشرف

در مسیر راه، تاریکی شب همه جا را پوشاند. ناگاه به خود آمد و اثری از قافله ندید.

همه رفته بودند و او از قافله عقب مانده بود. صدای زنگ قافله را می شنید ولی اثری از آن دیده نمی شد.

به این سو و آن سو حرکت کرد که شاید علامتی از دوستان همسفر خود بیابد ولی اثری نداشت جز پاره شدن کفش و لباسش و جراحتی که بر اثر خار مغیلان در پایش ظاهر شد.

بر اثر شدت جراحت و خونریزی، پاهایش خشک شد و دیگر قادر به حرکت نبود.

کاملا ناامید شد و در کنار بوته خاری بر روی زمین نشست.

چون عادت به ذکر و دعا داشت مشغول دعا شده و دعای غریق و سایر ادعیه را بر زبان جاری می کرد.

نزدیک اذان ماه با نور کمی طالع شده و بیابان را با نور خود اندکی روشن کرد.

ناگهان صدایی شنید. صدای حرکت اسب بود.

با خود گفت: نکند عرب های راهزن باشند که برای غارت و اسارت بازماندگان قافله آمده اند.

از ترس این امر زبان در کام نهاده و خاموش و ساکت در سایه ی آن خار مخفی شد.

بقیه ی داستان را اینچنین نقل می کند:

سوار بالای سرم آمده و به زبان عربی گفت: حاجی قم (یعنی حاجی بلند شو).

از شدت ترس نه حرکتی کردم و نه صحبتی.

مرد عرب سر نیزه خود را کف پایم نهاده و این بار با زبان فارسی با ذکر نام خطابم کرده و فرمود: هاشم برخیز.

سرم را بلند نمودم و سلام عرض کردم و جواب شنیدم.

سوار عرب سۆال کرد: چرا خوابیده بودی؟ چه ذکری می گفتی؟

تمام آنچه پیش آمده بود را برایش شرح دادم.

فرمود: برخیز تا برویم.

پا بر رکاب گذاشتم و مولایم دستم را گرفت و سوار شدم. با گرفتن دست ایشان چنان آرامشی در دلم پیدا شد که تمام دردها و غصه های گذشته را فراموش کردم. عبای ایشان نیز معطر به عطر خاصی بود که با استشمام آن احساس زنده دلی و شادابی می نمودم

عرض کردم: مولاجان پایم به حدی مجروح شده که دیگر قدرتی بر حرکت ندارم.

فرمود: نگران نباش. زخم هایت خوب شده.

حرکت مختصری کردم و با پای برهنه دو سه قدم راه رفتم.

فرمود: بیا هم ردیف من، سوار شو.

چون اسب بلند بود و زمین هموار، اظهار ناتوانی در سوار شدن نمودم.

فرمود: پا بر روی رکاب و پای من بگذار و سوار شو.

پا بر رکاب گذاشتم و مولایم دستم را گرفت و سوار شدم.

با گرفتن دست ایشان چنان آرامشی در دلم پیدا شد که تمام دردها و غصه های گذشته را فراموش کردم.

عبای ایشان نیز معطر به عطر خاصی بود که با استشمام آن احساس زنده دلی و شادابی می نمودم.

در بین راه مقداری در احوال بعضی از مسافرین قافله و خصوصیات راه صحبت فرمود.

از این رو گمان کردم ایشان از رفقای ایرانی است در قافله ی حج بوده است.

در این حال آثار طلوع آفتاب ظاهر شد.

فرمود: این نور چراغ را در مقابل مشاهده کن. اینجا منزل حاجیان و رفقای شماست. اسم صاحب قهوه خانه را نیز به من فرمود.

فرمود: نزدیک قهوه خانه آبی هست. دست و پایت را بشوی و خاک از لباس هایت پاک کن و نماز بخوان و همین جا باش تا همراهانت برسند.

پیاده شدم و دست بر زانو گرفتم ببینم آثار خستگی و جراحت هنوز وجود دارد. حالم بهتر شده بود. ناگاه به خود آمدم دیدم اثری از آن آقا نیست.

به قهوه خانه آمدم و صاحب آن را به اسم صدا زدم. تعجب کرد. آنچه پیش آمده بود را برایش تعریف کردم. متأثر شد و بسیار گریه کرد و به من خالصانه خدمت می نمود.

لباس هایم را عوض کردم و زخم هایم را وارسی کردم. روی لباس ها خون زیادی بود ولی زخمی باقی نمانده بود. فقط جای زخم ها پوست سفیدی وجود داشت مثل زخمی که خوب شده باشد.

عصر فردا بالاخره قافله حاجیانی که همراهشان بودم به این منزل رسید. رفقا از مشاهده من که هنوز زنده بودم بسیار تعجب کرده و گفتند به یقین رسیده بودیم که جامانده ای و به دست عرب های حربی کشته شده ای.

آنچه پیش آمده بود بازگو کردم. ارادت ایشان نیز نسبت به مولایمان حضرت بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر شده و تثبیت گردید.

 

پی نوشت:

(1) حاج ملا هاشم صلواتی. بیش از صد و ده سال عمر کرد. متوفای سال 1338 هـ.ق

 

نظرات  (۱۲)

  • محمد کیوان
  • هــوالـــرحمن


    قــرآن اسباب آرامش و دوری از هر گونه استرس را اینگونه بیان می فرماید:

    1-     آگاهی انسان از علم خداوند به مشکلات (انعام/33)

    2-     کانون گرم خانواده (اعراف/189)

    3-     دوستی با دوستان خدا (یونس/62)

    4-     خواب و استراحت کافی،خصوصا در طول شب (یونس/67)

    5-     اطاعت از خداوند متعال در همه حال چه در خوشی ها،چه در سختی ها (شوری/31و32)

    سلام....

    میزبانیم با
    * صدای صحیفه سجادیه...دعا در حق پدر ومادر*

  • محمد کیوان
  • هــوالستــار

     

    مطرح کردن گناه و کارهای زشت دیگران خواه راست باشد یا دروغ،قبح گناه و حرمت را در جامعه می شکند و دیگران را نیز به ارتکاب آن تشویق می کند.

    چنین کاری در قرآن،ترویج فحشا و زشتیها محسوب شده و تهمت به دیگران از مصادیق بارز آن است

    *سوره نور/19*

     

     

    با سلام درخدمتم با سیره سیاسی امام سجاد(ع) از زبان مقام معظم رهبری

  • محمد کیوان
  • هــــو الحلیـم

     

    ریشه انحرافها و اضطرابها دو یا چندگانگی شخصیت است و اولین عامل آن ، غفلت است.

    درمان آن ذکر و برترین ذکر،نماز است.

    در لحظات تنهایی و عظیم ترین شلوغی ها خدا را فریاد کنید

    «و چون بندگان  من از تو سراغ مرا می گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعا کنندگان را اجابت می کنم زمانیکه مرا بخوانند»

    "بقره/186"

    سلام تشکر ازاینکه به وب بنده سرزدید ،وبلاگ خیلی قشنگی دارید،خسته نباشید
  • قلمداد ظهور
  • دوربرگردان را به سمت عقلت نچرخان؛ راه را ادامه بده...! الان برای برگشتن زود است. از خاطراتم مینویسم، میخوانم، مینشینم، تکـــــــــــــــــرار میکنم. شخصیت من هیچگاه هویتـــــــــــ من نیست...!
  • محمد کیوان
  • من می دانم. . .

    که پس از این همه شکست و تنهایی

    و همراه این همه بن بست و درگیری،

    کسی که راه تو را در پیش گرفت

    و به سوی تو کوچ کرد،

    زود به تو می رسد و راهش نزدیک است؛

    « أن راحل الیک قریب المسافة »

    و فقط این راه برای آنهایی است که کوچ کرده اند

    و مهاجر هستند نه مسافر

    رفته اند که بروند نه این که دوباره بازگردند.

     


    بشنو از نی "علی صفایی حائری"

  • محمد کیوان
  •  

    هــوالحکیـم

    تحلیلی از ضرورت و جهت و نیازهای حرکت

     

       آیا ضرورت حرکت را احساس کرده ایم؟

     

    مسأله این نیست که گفتند و شنیدیم، نوشتند و خواندیم. باید خود به این احساس رسیده باشیم. بنابراین آدم هایی که به ماهی چند هزار تومان حقوق و زن و بچه و برو بیایی و احیاناً یک عنوان روشنفکری و چند جلسه  سخنرانی قانع هستند کتاب «حرکت» را نخوانند! طبیعی است که اگر به این حد قانع باشیم نیازی به حرکت نداشته و راکد بمانیم.
    این کتاب به ما بینشی می دهد تا مایی که وحشت عهده دار شدن یک بچه و یا ترس از ازدواج را داریم، مسئولیت یک خانواده، یک مؤسسه و یک محله و حتی بدون خستگی و ترس از ضربه خوردن، بار یک نسل را به دوش بکشیم.

     

    لینک دانلود کتاب حرکت " استاد علی صفایی حائری" :

    http://bayanbox.ir/id/6691499945874421923

  • محمد کیوان
  • هــو الــقیّوم


     

    آنچه نزد شما است فانی است و آنچه نزد من است باقی (الرحمن/26 و 27)


    و ازین رو مصطفی (ص) فرمود: آنچه باقی میماند بر آنچه فانی می شود برتری دهید و برگُزینید، که دنیا دار غرور است و عقبی دار سُرور !


    دنیا دار فنا و عقبی دار بقاء است،نسیم عقل به مشام آن کس نرسد که فانی را بر باقی برگزیند و دار سُرور را بگذارد و دار غرور آباد کند !


    پیر طریقت گفت: اگر همه ملک جهان  و کشور بنی آدم را زیر نگین تو نهند و کلید خزانه های دنیا را جملگی به تو دهند،چون سرانجام آن فناست،دل بر آن نهادن خطاست !


    *اینک چند حکمت و پند از حکیمان و بزرگان بمناسبت فنا و بقا :

    1 - به گفتار از کردار کفایت کردن،کار مغروران است.

    2 -  بر سرمایه دیگران اعتماد نمودن،حرفه مفلسان است.

    3 -  بر جامه ی عاریت نازیدن،عادت بیکاران است.

    4 - به خلعت دیگران شاد بودن،سیرت بی خردان است.

    5 - جفا کردن و طمع وفا داشتن کار نادرستان و ستم کاران است. 

  • محمد کیوان
  • هــو المـومن

     

    رفته بودم دیدنش

    روی تخت مانند پاره ای گوشت بی جان افتاده بود

    آخه جانباز نخاعی گردنی بود

    فقط لب و دهان و چشم و گوشش حس و حرکت داشت و دیگر هیچ!

    گفتم:وجود تو به چه دردی می خورد؟خدا چرا تو را نگه داشته است؟

    نگاه عـاقل اندر سفیهی کرد و گفت:

    *مصلحت نیست که این زمزمه خاموش شود*

    -از خجالت سرم را به زیر انداختم و ...


    بزرگی می فرمود:

    نفس کشیدن اولیای خدا برای جهان هستی اثر دارد.

     

    *عاشقـان را بگذارید بنالنـد همـه / مصلحت نیست که این زمزمه خاموش شود*

     

    «منبع: کتاب شهد شهود»

  • محمد کیوان
  • هــوالحکیــم

     

    Second Life Syndrome

     

     

    http://mkeivan.blog.ir/1392/09/18/Second-Life-Syndrome

    سندروم زندگی دوم

    زندگی در فضای مجازی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی