انتظار راستین
انتظار فرج از آن جهت مورد تأکید و توصیه اهلبیت (علیهمالسلام) قرار گرفته است که در انسان منتظِر امید به آینده ایجاد خواهد کرد و همین امید، نقش بزرگی را در سعی و کوشش ایفا میکند. امیر مۆمنان و امام عارفان (علیهالسلام) توصیه میفرمایند که انتظار فرج و گشایش از جانب خدا داشته باشید و از رحمت او ناامید نباشید که محبوبترین اعمال نزد خدای (عزّ وجلّ) انتظار فرج و گشایش است: «انتظروا الفرج ولا تیأسوا من روْح الله، فإنّ أحبّ الأعمال إلی الله عزّ وجلّ إنتظار الفرج»1
سید ساجدان (علیهالسلام) میفرماید: انتظار فرج داشتن خود از بزرگترین فرجهاست: «انتظار الفرج من أعظم الفرج»2
کسى که انتظار قیام مصلح جهانى را دارد در واقع، انتظار انقلاب وتحولى را دارد که وسیع ترین و اساسى ترین انقلاب هاى انسانى در طول تاریخ بشر است.انقلابى که همه شۆون زندگى انسان ها را شامل مى شود . انتظار، همیشه از دو عنصر نفى و اثبات تشکیل می شود، یعنى ناراحتى از وضع موجود، وعشق وعلاقه به وضعیت بهتر . پس کسانى که در انتظارند، اگر در ادعاى خود صادق باشند، باید این اَثار در اَن ها اَشکار شود.3
1) خودسازى فردى
حکومت جهانى مهدى قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانى است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را در جهان بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى براى همکارى در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظرىها، کوته بینیها، کج فکریها، حسادتها، اختلافات کودکانه و نابخردانه، و بطور کلّى هر گونه نفاق و پراکندگى با موقعیّت منتظران واقعى سازگار نیست.
نکته مهم اینجاست که منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمّى هرگز نمىتواند نقش تماشاچى را داشته باشد؛ باید حتماً در صف اصلاح طلبان واقعى قرار گیرد.
ایمان به نتایج و عاقبت این تحوّل هرگز به او اجازه نمىدهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن اعمالى پاک و روحى پاکتر، برخوردارى از شهامت و آگاهى کافى است.
من اگر ناپاک و آلودهام چگونه مىتوانم منتظر تحوّل و انقلابى باشم که شعله اوّلش دامان مرا مىگیرد!
من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسى بنشینم که طعمه شمشیرش خون ستمگران است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه مىتوانم در انتظار نظامى که افراد فاسد و نادرست در آن هیچ گونه نقشى ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روزشمارى کنم!
در یک میدان وسیع مبارزه دستجمعى هیچ فردى نمىتواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفى را در هر کجا ببیند اصلاح کند؛ و هر موضع آسیب پذیرى را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و ناتوانى را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامهاى امکانپذیر نیست
آیا این انتظار براى تصفیه روح و فکر و شستشوى جسم و جان من از لوث آلودگیها کافى نیست!
ارتشى که در انتظار جهاد آزادیبخش به سر مىبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در مىآید؛ سلاحى که براى چنین میدان نبردى شایسته است به دست مىآورد؛ سلاحهاى موجود را اصلاح مىکند؛ سنگرهاى لازم را مىسازد؛ آمادگى رزمى نفرات خود را بالا مىبرد؛ روحیه افراد خود را تقویت مىکند؛ و شعله عشق و شوق براى چنان مبارزهاى را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه مىدارد؛ ارتشى که داراى چنین آمادگى نیست هرگز در انتظار به سر نمىبرد و اگر بگوید دروغ مىگوید؛ انتظار یک مصلح جهانى به معنى آماده باش کامل فکرى و اخلاقى، مادّى و معنوى، براى اصلاح همه جهان است.
فکر کنید چنین آماده باشى چقدر سازنده است! اصلاح تمام روى زمین و پایان دادن به همه مظالم و نابسامانیها شوخى نیست! کار سادهاى نمىتواند باشد! آماده باش براى چنین هدف بزرگى باید متناسب با آن باشد؛ یعنى باید به وسعت و عمق آن باشد.
براى تحقّق بخشیدن به چنین انقلابى مردانى بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکستناپذیر، فوق العاده، پاک و بلند نظر، کاملًا آماده و داراى بینش عمیق، لازم است؛ و خودسازى براى چنین هدفى مستلزم به کار بستن عمیقترین برنامههاى اخلاقى و فکرى و اجتماعى است؛ این است معنى انتظار واقعى؛ آیا هیچ کس مىتواند بگوید چنین انتظارى سازنده نیست!
2) خودیاری هاى اجتماعى
منتظران راستین در عین حال، وظیفه دارند که علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه عظیم و سنگینى که انتظارش را مىکشند یک برنامه فردى نیست؛ برنامهاى است که تمام عناصر تحوّل باید در آن شرکت جوید؛ باید کار به صورت دستجمعى و همگانى باشد؛ کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگى باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد که انتظار آن را دارند.
در یک میدان وسیع مبارزه دستجمعى هیچ فردى نمىتواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظّف است هر نقطه ضعفى را در هر کجا ببیند اصلاح کند؛ و هر موضع آسیب پذیرى را ترمیم نماید؛ و هر قسمت ضعیف و ناتوانى را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامهاى امکانپذیر نیست.
بنابراین منتظران واقعى علاوه بر این که به اصلاح خویشمىکوشند، وظیفه خود مىدانند که دیگران را نیز اصلاح کنند. این است اثر سازنده دیگر براى انتظار قیام یک مصلح جهانى! و این است فلسفه آنهمه افتخارات و فضیلتها که براى منتظران راستین شمرده شده است.
3) حل نشدن در فساد محیط
هنگامى که فساد فراگیر مىشود، و اکثریّت و یا جمع کثیرى را به آلودگى مىکشاند، گاهى افراد پاک در یک بن بست سخت روانى قرار مىگیرند، بن بستى که از یأس از اصلاحات سرچشمه مىگیرد. گاهى آنها فکر مىکنند، کار از کار گذشته و دیگر امیدى براى اصلاح نیست، و تلاش و کوشش براى پاک نگهداشتن خویش بیهوده است؛ این نومیدى و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوى فساد و همرنگى با محیط بکشاند، و نتوانند خود را به صورت یک اقلّیّتصالح در برابر اکثریّت ناسالم حفظ کنند، و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایى بدانند.
تنها چیزى که مىتواند در آنها روح امید بدمد و به مقاومت و خویشتن دارى دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایى است؛ تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش براى حفظ پاکى خویش و حتّى براى اصلاح دگران بر نخواهند داشت.
حکومت جهانى مهدى قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانى است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را در جهان بدوش بکشند؛ و این در درجه اوّل محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى براى همکارى در پیاده کردن آن برنامه عظیم است؛ تنگ نظرىها، کوته بینیها، کج فکریها، حسادتها، اختلافات کودکانه و نابخردانه، و بطور کلّى هر گونه نفاق و پراکندگى با موقعیّت منتظران واقعى سازگار نیست
و اگر مىبینیم در دستورات اسلامى یأس از آمرزش. یکى از بزرگترین گناهان شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد، تعجّب کنند که چرا یأس از رحمت خدا این قدر مهم تلقى شده- مهمتر از بسیارى از گناهان- فلسفهاش در حقیقت همین است که گناهکار مأیوس از رحمت، هیچ دلیلى نمىبیند که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، و منطق او این است: «آب از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت- من که رسواى جهانم غم دنیا هیچ است- بالاتر از سیاهى، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من که هم اکنون آن را براى خود خریدهام؛ دیگر از چه چیز مىترسم!»
امّا هنگامى که روزنه امید براى او گشوده شود، امید به عفو پروردگار و امید به تغییر وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او پیدا مىشود و چه بسیار او را به توقّف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوى پاکى و اصلاح دعوت مىنماید.
به همین دلیل، امید را مىتوان همواره به عنوان یک عامل مۆثّر تربیتى در مورد افراد فاسد شناخت؛ همچنین افراد صالحى که در محیطهاى فاسد گرفتارند، بدون امید نمىتوانند خویشتن را حفظ کنند. بنابراین تحقّق این انقلاب جهانى بدون یک ایمان مستحکم، که هر گونه ضعف و زبونى و ناتوانى را دور سازند و بدون اعمال صالحى که راه را براى اصلاح جهان بگشاید، امکانپذیر نیست و آنها که در انتظار چنین برنامهاى هستند، هم باید سطح آگاهى و ایمان خود را بالا ببرند و هم در اصلاح خویش و اعمال خود بکوشند. تنها چنین کسانى هستند که مىتوانند نوید زندگى در حکومت او به خود دهند، نه آنها که با ظلم و ستم همکارى دارند!و نه آنها که از ایمان و عمل صالح بیگانهاند! نه افراد ترسو و زبونى که بر اثر ضعف ایمان از همه چیز حتّى از سایه خود مىترسند! و نه افراد سست و بیحال و بیکارهاى که دست روى دست گذارده و در برابر مفاسد محیط زندگى و جامعه شان سکوت اختیار کرده و کمترین تلاشى در راه مبارزه با فساد ندارند. آرى انتظار راستین این است!4
پی نوشت ها:
1. بحار الانوار، ج 52، ص 123.
2. همان، ص 122.
3. سیماى آفتاب حبیب الله طاهرى ص 211. ،
4. حکومت جهانی مهدی، آیت الله مکارم شیرازی